او که برای هشت سال جزو نویسندگان و کارگردانان سریال انیمیشن خانواده سیمپسون بود، اولین بار با ساخت انیمیشن «غول آهنی» در سال 1999 مطرح شد.
«غول آهنی» اولین انیمیشن بلند استودیو وارنر به حساب میآمد گرچه در گیشه شکست خورد ولی به شدت مورد توجه منتقدان قرار گرفت و موجب شد تا استودیو پیکسار قراردادی را با او برای ساخت فیلم «خارقالعادهها» به امضا برساند که در سال 2004 اکران شد.
فیلم انیمیشن «راتاتوی» دومین فیلم بلند او برای استودیو پیکسار است که در این هفته در سینماهای جهان به اکران درآمده است.
- پوسترها و آنونس ابتدایی فیلم همه علاقهمندان انیمیشن را شوکه کرده بود چون به عقیده اکثر مردم وجود یک موش در یک آشپزخانه مشمئزکننده است!!
عکسالعمل بسیاری از دوستانم به این داستان هم عجیب بود. آنها به من میگفتند که چهطور ممکن است دیزنی در مورد یک موش فیلم بسازد؟
- پس چه شد که استودیو پیکسار به سراغ ساخت این فیلم رفت؟
زمانی که یان پینکووا ایده حضور یک موش آشپز را در پیکسار مطرح کرد، همه معتقد بودند که این داستان تنش فراوانی را برای بیننده خواهد داشت چرا که وجود یک موش در آشپزخانه یک مصیبت بزرگ است و از طرف دیگر حضور عادی او در جامعه غیرممکن به نظر میرسد، اما در عین حال همه از این ایده به هیجان آمده بودند و مراحل پیش تولید زمانی آغاز شد که من در حال ساخت فیلم خارقالعادهها بودم.
- پس از این که ساخت فیلم خارقالعادهها را به پایان رساندید، استودیو پیکسار در یک اقدام ناگهانی تصمیم گرفت تا شما را با یک فیلمنامه جدید جایگزین یان پینکووا کند که حدود چهار سال بر این پروژه نظارت داشت. چه دلیلی برای این جایگزینی ناگهانی وجود داشت؟
این اتفاق در تابستان 2005 رخ داد و در آن موقع من در تعطیلات بودم. دو روز از تعطیلاتم گذشته بود که استیو جابز با من تماس گرفت و بعد جان لستر از من خواست که همان روز تعطیلاتم را پایان بدهم و به آمریکا برگردم.
- اگر شما پاسخ منفی به درخواست آنها میدادید چه اتفاقی رخ میداد؟
من برای آنها و نظراتشان احترام زیادی قائل هستم و میدانستم که در زمان ساخت فیلم داستانی اسباببازی 2 هم اتفاق مشابهی رخ داده بود. من از این ایده خوشم آمده بود و شرایط آنها هم کاملاً منطقی بود.
- اما برخی میگویند که این کار مثل قبول سرپرستی کودک دیگران است؟
قبل از این که حضور من در این پروژه قطعی شود تحقیقاتی در این زمینه انجام شده بود و من از مارک اندروز که در فیلم خارقالعادهها ناظر فیلمنامه بود، استفاده کردم. ما یک فیلمنامه کاملاً متحول شده را کار کردیم و فقط از دو سکانس فیلمنامه قبلی استفاده کردیم، بنابراین کار من ارتباط چندانی با فیلمنامه نداشت که برخی بخواهند این استنباط را داشته باشند.
- ساخت فیلم غول آهنی از مرحله تکمیل فیلمنامه تا اکران حدود دو سال و نیم به طول انجامید اما برای این فیلم فقط 18 ماه فرصت داشتید، آیا این قضیه ایجاد تنش نمیکرد؟
شاید در نگاه اول اینطور به نظر برسد. کار در این شرایط روی یک انیمیشن که به اعمال دقت نیاز دارد، غیرممکن خواهد بود اما من بایستی در این زمینه تصمیمگیری میکردم و شرایط کار هم تا حدی برای من آماده شده بود.
- پس شما از این که روی پروژه کارگردان دیگری کار کنید، ابایی نداشتید؟
یان کارگردان مستعدی است ولی در مراحلی از کار شاید حضور یک ایده و دید تازه بتواند قالب کار را کاملاً تغییر دهد. او از فیلمنامهای که در اختیار داشت چندان راضی نبود و پیکسار تصمیم گرفت در عوض دست کشیدن از تولید این فیلم به سراغ یک کارگردان دیگر برود.
از این دست اتفاقات در سینما بسیار رخ داده است برای مثال در دهه 80 قرار بود اریک اشتولز هنرپیشه اصلی فیلم بازگشت به آینده باشد اما حضور او نتیجهای که مدنظر رابرت زمهکیس بود را تأمین نکرد و مایکل جیفاکس جایگزین شد که اکنون تصمیم درستی به نظر میرسد و حتی خود اریک اشتولز هم به این موضوع اذعان دارد.
- برای تولید فیلم با چه مشکلاتی مواجه شدید؟
در مراحل اولیه تولید این چنین استنباط شده بود که به دلیل حساسیت مردم به ویژه خانمها به موش، شاید بهتر باشد که دم آنها حتیالامکان کوتاه باشد و چهره ظاهری آنها با موشها اندکی تفاوت داشته باشد و حتی شرایط طوری باشد که آنها روی دو پا بایستند ولی من همه این شرایط را عوض کردم و اصرار کردم که آنها مجدداً روی چهار پا بایستند و از نظر فیزیکی هم چندان تغییری در آنها ایجاد نشود.
- نحوه انتخاب پاتون اسوالت برای صداپیشگی نقش رمی چگونه بود؟
یافتن صداپیشه برای این نقش بسیار دشوار بود. من از ابتدا این موضوع را میدانستم. حتی چند نفر هم از منابع مختلف به من پیشنهاد شدند ولی چنگی به دل نمیزدند تا این که یک روز که داشتم در رادیو برنامه کمدی «بلک انگس» را میشنیدم متوجه شدم که پاتن میتواند صدا پیشه اصلی کارتون من باشد.
- حضور او برای این نقش مدرک دیگری برای این فرضیه جدید است که کمدینها میتوانند صداپیشههای خوبی در کمدیها باشند.
پیکسار در این زمینه سابقه بسیار خوبی داشته است. به نظرم دلیل موفقیت آنها در کارتونها میتواند این باشد که کمدینها غالباً در سینما تنها با اتکا بر دیالوگها و استعدادشان و نه جلوههای ویژه و یا نورپردازی فوقالعاده مردم را سرگرم میکنند و این موجب میشود تا به هنگام صداپیشگی مشکل چندانی نداشته باشند.
- اما چرا از لو رومانو طراح تولیدفیلم خارقالعادهها برای صداپیشگی نقش لینگوینی استفاده کردید و به جای او از یک هنرپیشه بهره نگرفتید؟
چون معتقدم که افراد باید براساس انطباقشان با شخصیتها و نه پیشینه هنریشان انتخاب شوند ولو شرایط صداپیشگی این نقش را به طور کامل دارا بود.
- اما حضور پیتر اوتول به عنوان صداپیشه نقش آنتون اگو همه را متعجب کرد!
من از ابتدا و در مرحله نگارش فیلمنامه پیتر اوتول را برای این نقش در نظر گرفته بودم. البته میدانستم که او تا به حال در هیچ پروژه انیمیشنی حاضر نبوده است ولی زمانی که با او تماس گرفتم، او از این فیلم استقبال کرد.
- یکی از نکات قابل توجه ظاهر خوب غذاها در این فیلم است. حتی راتاتوی که غذایی گیاهی و بیرنگ و لعاب است، در فیلم شما اشتهاآور به نظر میرسد!
تمام این قسمت مربوط به تلاشهای یان پینکووا است و من در این قضیه هیچ دخالتی نداشتم. ارائه ظاهری اشتهاآور برای غذاها در این فیلم کار مشکلی بود چون با طراحی کامپیوتری غذاها بیشتر شبیه پلاستیک هستند مگر این که شما تمهیدات ویژهای داشته باشید.
- در مورد فیلم بلند خانواده سیمپسون چه نظری دارید؟
من به شدت در انتظار تماشای این فیلم هستم البته دیوید سیلورمن و جیم بروکس از من خواستند تا در این فیلم مشاوره بدهم ولی من به دلیل آن که مشغول فیلم خارقالعادهها بودم نتوانستم کمک چندانی به آنها بکنم. من در دورهای که با آنها در سری سیمپسون کار میکردم چیزهای زیادی یاد گرفتم و همین باعث شد تا بتوانم فیلم غول آهنی را بسازم.
- البته یکی از شباهتهای این دو انیمیشن این بود که هیچکدام برای بچهها ساخته نشدند.
من هم نظر شما را تایید میکنم چون همیشه معتقد بودم انیمیشن میتواند مخاطبانی فراتر از کودکان داشته باشد.
ورایتی/ 8 ژوئیه